سه‌شنبه،28 آوریل 2004

نمی خوام بگم چقدر دوست دارم

اگه کسی رو دوست داری اگه واقعا دوسش داری بهش بگو همین الان خیلی رسا در غیر این صورت اون لحظه برای همیشه از دستت میره  ...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 22:59

دوشنبه،27 آوریل 2004

چشمهای فرانس كايزر

عکسهای فوق الاده جالب فرانس كايزر از جوانان ایرانی ؛ ااز پارتیها ، کشیدنی ها ، نوشیدنیها ، تولد دختری 20 ساله تا تن فروشی دختری 18 ساله ... از گم گشتگی نسل ما. پی نوشت : می خواستم یه...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 16:07

یکشنبه،26 آوریل 2004

مشغله فکری

خدایا چه حس قوییه هر لحظه بهت فکر می کنم ،...تو دانشگاه ، موقع عکس گرفتن ، خواب ، بیداری ، درس خوندن ، فیلم دیدنو البته نت اومدن ، خودت می تونی حدس بزنی چند باره مطالبت رو می...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 05:35

جمعه،24 آوریل 2004

برایم آشنایی

نمی دانم که هستی ؟ حتی ندیدمت ونمی شناسم صورتت را نمی دانم از کجایی و به که عشق می ورزی اما من دوستت دارم مثل بوی اقاقیا های کوچه مان برایم آشنایی مثل اشک برای گونه هایم و قلبت...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 04:32

پنجشنبه،23 آوریل 2004

عشق را...

عشق را مادریست رنگ پریده ، فقیر و تهی دست و پدری نیرومند ، چاره جو و گستاخ دیوتیما خطاب به سقراط...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 11:22

چهارشنبه،22 آوریل 2004

God is love

Beloved ,let us love one another , because love takes its origin in god,and every one that lovesis a child of Godand knows God.because , God is love.john powell...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 06:53

دوشنبه،20 آوریل 2004

چرا؟

- چرا مي‌گويند زن و بچه مردم ناراحتند؟ مگر زنان بخشي از مردم نيستند؟ - چرا وقتي کنار خيابان منتظر تاکسي ايستاده‌ايم و مزاحمان بوق مي‌زنند، فکر مي‌کنيم شايد لباسمان نامناسب است؟ - چرا زنان بايد پيري خود را با...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 22:17

الفی اتکینز

                                             الفی رو یادتون میاد ؟ فکر کنم اکثر متولدین اواخر دهه 50 و اوایل 60 مثل من عاشق این شخصیت بودن ... يادش بخير...کلی گشتم تا سايتشو پیدا کردم. پی نوشت : يه ميل به وب مسترشون زدم گفتم...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 00:09

شنبه،18 آوریل 2004

کدامینست ره؟

ره دراز است و مهزار بسیار می خواندت معشوق ، پس چرا پا به فرار؟ نکند وامانده گشتی تو ز مه تن به موج شنیدی ز مهیب پرتگه می خوانمت آری ، تو گویی پس کدامست ره ؟ کیست آگه...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 22:15

جمعه،17 آوریل 2004

دو وبلاگ فوق الاده...

تو این چند روزه با دو وبلاگ خیلی عالی آشنا شدم : اولی بالا افتادن وبلاگ شخصی هاله که با لحن صمیمی و خاصی به موضوعات جالبی می پردازه که ممکنه هر روز باهاشون برخورد داشته باشیم ولی بهشون دقت...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 14:09

پنجشنبه،16 آوریل 2004

ها؟!

تو اين سالهاي عمرمون در ازا چيزهايي که به زمين داديم چي بهش پس داديم ؟ ها؟...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 19:11

سه‌شنبه،14 آوریل 2004

Temuri

کمتر از دوهفته پیش تموری کوچولو فرزند دوست خوبم هانس به دنیا اومد ... ،می بینید شیطون چه بامزس ،تموری تولدت مبارک!...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 22:44

دوشنبه،13 آوریل 2004

داستان عینک

مرد نشسته بود .......... زن نشسته بود ............ كنار هم نشسته بودند .............. روي دو صندلي .......... در يك اتاق........... آنجا مطب يك چشم پزشك بود ............ آن دو زن و شوهر نبودند ............. غريبه بودند........... مرد دوربين بود ...............

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 22:49 | Comments (3)

یکشنبه،12 آوریل 2004

امروز نفس کشیدم...

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است در بند سر زلف نگاری بوده است این دسته که بر گردن او می بینی دستی است که بر گردن یاری بوده است موزه بهزاد ، کاخ سعدآباد ، تهران با یک...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 23:15

شنبه،11 آوریل 2004

Don't leave me now

  Oooh Babe Don't leave me now Don't say it's the end of the road Remember the flowers I sent I need you Babe To put through the shredder In front of my friends Ooh Babe Don't leave me now...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 23:59

جمعه،10 آوریل 2004

حال من...

من؟ من بعدش چی کار می کنم؟من از 7 اسفند به این ور دارم مثلا زندگی می کنم ؛ یه موجود مسخ شده ؛ یه کاری مثل زندگی...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 18:00

برای تو...

برای تو آسمان زیبای تنهای من......

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 17:54

چهارشنبه، 8 آوریل 2004

تصمیمی در باره من...

// // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // // . // // // // // // //...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 22:33

سه‌شنبه، 7 آوریل 2004

تصمیم

تصمیمم را گرفتم . احساس می کردم کوهی ار قدرت و اطمینان و بی باکی در سینه دارم . می خواستم به او بگویم خانه کوچک قلبم به امید او پر نور و گرم است. وقتی کنارش ایستادم گلویم خشک...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 22:40

دوشنبه، 6 آوریل 2004

خرسهای پاندا

صبح اتاق به هم ریخته ، یک تختخواب . می توان دو بدن را زیر لحاف تشخیص داد . مرد در جای خود از این دنده به آن دنده می غلتد . هنوز کاملا بیدار نشده ، آشفته به نظر...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 21:47

یکشنبه، 5 آوریل 2004

Is there anybody out there

                                                                   ?Is there anybody out there?Is there anybody out there?Is there anybody out there pinkfloyd...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 18:17

شنبه، 4 آوریل 2004

روز دوم شايد روز آخر

روز دوم ، اصفهان ، جلفا ، کليساي وانک ، سراي سالمندان ارامنه ، ديدن يه آشناي قديمي ... تنهاس، يه عشق نافرجام و تجرد هميشگي ، ما رو به خاطر نياورد ، ولي چشماش مي خنديد ، بعد...

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 22:41 | Comments (0)

جمعه، 3 آوریل 2004

برگشتم

یه بار دیگه مجذوب کاشان شدم ؛ طعم واقعی عسل رو تو خوانسار چشیدم ؛ و نهایتا در دریای اصفهان غرق شدم! حتما عکسها رو تا چند روز دیگه می گذارم....

لطفا برای خواندن ادامه‌ی اين مطلب كليك كنيد

Posted at 18:59