« برگشتم | HOME | Is there anybody out there »

شنبه، 4 آوریل 2004

روز دوم شايد روز آخر

روز دوم ، اصفهان ، جلفا ، کليساي وانک ، سراي سالمندان ارامنه ، ديدن يه آشناي قديمي
...
تنهاس، يه عشق نافرجام و تجرد هميشگي ، ما رو به خاطر نياورد ، ولي چشماش مي خنديد ، بعد از سالها دري براش باز شده بود ، زندگي خيلي سادس ، خيلي ، ساده تر از اوني که فکرشو مي کنيم ، حالا اون مونده و کلي خاطره فراموش شده ، خاطراتي که حالا ديگه حتي اونها رو نمي تونه بياد بياره

ثبت در  OYAX Add to Balatarin Add to your del.icio.us Tweet about this Send to facebook Send to friendfeed

نوشته شده در تاریخ شنبه، 4 آوریل 2004

نظرات

ارسال دیدگاه

مشخصات مرا به یاد داشته باش.