« نقدی بر رسم عاشق کشی | HOME | ساعتها »
یکشنبه، 5 سپتامبر 2005
گزارشي كه هيچگاه براي چاپ آماده نشد
اينروزها به هر مجلسي كه ميروي و يا با هر كه حرف ميزني تقريبا محال است كه نام و سخني از وبلاگ به ميان نيايد.
اينكه اصولا وبلاگ چيست و چرا اينقدر فراگير شده است سخني بوده كه تاكنون مطالب زيادي پيرامون آن نگاشته شده است. صفحات زيادي روزنامهها، مجلات و خبرگزاريها را به خود اختصاص داده است. اما خلاصهترين و درعين حال كاملترين تعريفي كه از وبلاگ ميتوان ارائه داد، چنين است:
وبلاگ محيطي است كه به شما اجازهي انتشار عقايد، افكار، روحيات و نظراتتان را ميدهد.
تاريخچهي وبلاگ و وبلاگنويسي در ايران به 16 شهريورماه 1380 باز ميگردد. روزي كه سلمان جريري، اولين وبلاگ فارسي را بر روي اينترنت راهاندازي كرد. سلمان در سكوت و آرامش، يادداشتهاي خود را برروي وبلاگش منتشر ميكرد تا اينكه حسين درخشان، در مهرماه 1380 در مقالهاي كه در روزنامه حياتنو، به چاپ رسيد، به معرفي سيستم رايگان وبلاگنويسي Blogger پرداخت. در آن هنگام حسين درخشان در وبلاگ شخصي خود به نام خودبزرگبيني به انتشار افكارش برروي اينترنت ميپرداخت. مقالهي درخشان نقطهي عطفي در تاريخ وبلاگنويسي ايران به حساب ميآيد چرا كه پس از انتشار اين مقاله عدهي زيادي از كاربران اينترنت در اين راه قدم نهادند و هريك براي خود وبلاگي ايجاد كردند.
كاركردن در محيطي كه به شما امكان ميداد تا مطالبتان را همچون يك روزنامهنگار بنويسيد و آنرا براي خوانندگان خود در سرتاسر دنيا انتشار دهيد، چنان جذاب و دلچسب بود كه به سرعت بر تعداد بلاگرهاي ايراني افزوده شد.
نيما افشارنادري، اميررضا قويدل و رضا قاسمي به ترتيب پس از سلمان جريري و حسين درخشان، از قديميترين بلاگرهاي دنياي وبلاگشهر در ايران به حساب ميآيند. شهرزاد عالمفتحي نيز اولين زن وبلاگنويس ايراني بود كه توانست يادداشتهاي خود را بر روي اينترنت قرار دهد.
استقبال همگاني و عموميت يافتن داشتن وبلاگ، نياز به يك سيستم مديريت محتواي كاملا فارسي را آشكارتر كرد. خليقي، فولادي و قانون سه جوان پرانرژي و انگيزهاي بودند كه توانستند اولين سيستم رايگان و كاملا فارسي را براي وبلاگنويسان ايراني ايجاد كنند. اين كار در اوايل سال 81 آغاز شد و در 23 خرداد همان سال براي استفاده عموم كاربران، بر روي اينترنت قرار گرفت و امروز پس از گذشته حدود 2 سال از راهاندازي اين سرويس بيش از 1/5 ميليون نفر به عضويت اين سايت درآمدهاند.
استقبال عمومي از سيستمهاي مديريت محتوا، تنها به ايران خلاصه نميشود. بلكه اكنون در سراسر جهان نيز ميليونها كاربر اينترنت با پديدهي وبلاگ آشنا هستند و به نوعي وبلاگنويسي را جزء لاينفك كار با اينترنت ميدانند.
اين رويكرد و اقبال عمومي باعث شده است شركتهاي مختلفي نظير B2، Movable Type، PC Machine و ... نيز سيستمهاي مديريت محتواي Open Source خود را در اختيار وبلاگنويسان قرار دهند.
فرهنگ وبلاگنويسي
با ورود پديدههاي نوظهور به هرجامعهاي فرهنگ استفاده از آن به طور جدي مطرح ميشود. اما فرهنگ وبلاگنويسي، بايدها و نبايدهاي آن، از جمله مباحثي است كه به جرات ميتوان گفت، كمتر كسي به طور جدي به آن پرداخته است.
پرستو دوكوهكي، از جمله زنان روزنامهنگاري است كه خود، روزانه يادداشتهايش را در وبلاگي با نام «زننوشت»، قرار ميدهد.
او معتقد است «به تعداد وبلاگها در ايارن فرهنگ وبلاگنويسي وجود دارد» چرا كه او وبلاگنويسي را مظهر فردگرايي ميداند و ميگويد: «به همان ميزان كه مردم در تاريخ ايران اجازه و فرصت خود بودن نداشتهاند، اكنون به وسيلهي اينترنت و داشتن صفحات شخصي، فرديت خود را تجربه و تمرين ميكنند.»
* پرستو دوكوهكي و محمدرضا طاهري، تنها كساني بود كه به سوالات من براي تهيه اين گزارش پاسخ داد. براي آنها و تمامي كساني كه از آنها براي تهيه اين گزارش كمك خواستم ولي كمكي از جانب آنها صورت نگرفت، آرزوي موفقيت دارم.
گزارش از محسن احمدی
با تشکر از دوست خوبم محسن احمدی به خاطر این گزارش خواندنی که برای ققنوسان ارسال کرده بود.
صالح
نوشته شده در تاریخ یکشنبه، 5 سپتامبر 2005