« O Y A X | HOME | باروک شناسی »

شنبه، 4 سپتامبر 2005

شانس

فکر کرد که چه خوبه که بچه ندارم ؛ چه خوبه که شوق بابا شدن ندارم، وگرنه نمی دونستم وسط بیابون با بچه چی کار کنم، شیر میخواس، دوست میخواس، مدرسه میخواس، از عهدش بر نمیومدم، می شدم بدترین بابای دنیا. در صورتی که زندگی اگه فقط به قصد وقت گذرونی باشه سخت نیس، من از اون خوش شانسام که کسی کاری به کارم نداره.

صفحه 142 ، زندگی و زمانه ی مایکل ک ، نوشته کوتسیا

ثبت در  OYAX Add to Balatarin Add to your del.icio.us Tweet about this Send to facebook Send to friendfeed

نوشته شده در تاریخ شنبه، 4 سپتامبر 2005