« tehran tennis with extra ball | HOME | داستان يک زندگی از نوع C »
جمعه،31 اوت 2002
اگر دين حقيقت نداشت
به نام خدا
اگر دين حقيقت نداشت در مسير انسانيت نبود اين قدر لاشخور در اطرافش پرسه نمي زدند و ااين قدر آدم روشنفکر مآب راحت طلب آن را نفی نميکردند. اينها دلايل سطحی بر حقانيت دين است که انسان را از به زبان آوردنشان رنج واندوهی عظيم فرا مي گيرد که چرا بايد در اين دنيآ بر ای يک موضوع مبرهن وقت نوشتن صرف کنی. ولی چه می توان کرد که بايد کار کرد تا فاصله دين از زندگی کم و کمتر شود!! دين از زندگی جدا نيست که اين قدر بحث دين وجود دارد. دين يعنی تلاش، يعنی نيکی، يعنی مسئوليت و ... حال اينکه از آن سو استفاده يا سو برداشت ميشود به اصل دين ربطی ندارد. مگر از آزادی سو استفاده نمی شود. اين دليل اين نيست که آزادی فاسد است. اگردين حقيقت نداشت که بن لادنی نبود تا نابودش کند. که اين آدم لجن، توله سگ پفيوز را به نام دين به نام الله به جان دين و انسان انداختند. که هر دو يکی است.
والسلام
هورمزد
نوشته شده در تاریخ جمعه،31 اوت 2002