« دزدی | HOME | مهاجرت »

پنجشنبه، 8 دسامبر 2006

بی اعتمادی به اعتماد

استفاده ی بدون اجازه از مطالب دیگران این روزها امری عادی شده، قضیه وقتی ناراحت کننده تر می شود که اهل قلم که خود را از فرهیخگان این جامعه می دانند و ادعای اصلاح امور را دارند، خود مبادرت به این عمل می کنند.

هنوز ماجرای عکس منصور نصیری و "روزنامه شرق" از یادمان نرفته، داستان چاپ عکس آرش عاشوری نیا در "روزنامه اعتماد ملی" هم فراموش نشده است، یا چاپ بدون اجازه ی مطلب حسین جاوید در "روزنامه اعتماد" و یا جریان سرقت مطلب بازهم حسین جاوید توسط مجله‌ی "همشهری جوان" اطمینان دارم اینها به عنوان مشتی نمونه از خروار اولین موارد نبوده اند و سرقت مطلب و عکس از "وبلاگستان" همچنان ادامه خواهد داشت.

در تمام این موارد دقت و پیگیری عکاس و نویسنده موجب شده بود تا ماجرا برملا شود. من هفته قبل طبق عادت و علاقه داشتم راجع به عکاسی و عکاسان مورد علاقه ام در اینترنت جستجو می کردم بر حسب اتفاق نام استورم تورگرسون را هم جستحو کردم تا ببینم آیا کس دیگری هم مطلبی راجع به او نوشته است یا نه؟ (مطلبی که من راجع به استورم ترجمه کرده بودم اولین مطلب راجع به وی در اینترنت پارسی بود.) وقتی لینک مطلب روزنامه اعتماد را دیدم خوشحال شدم که مطلبی جدید راجع به این هنرمند خلاق خواهم خواند، اما فقط یک نگاه کاقی بود تا متوجه شوم این مطلب، متن ترجمه شده ی خودم است!

من مطلب را به تاریخ 11 آبان در وبلاگ خودم و سایت ققنوسان پست کرده ام و تنها دو روز بعد یعنی در اولین روز کاری بعد از 11 آبان، روزنامه اعتماد به تاریخ 13 آبان مطلب را به ‌صورت ناقص و بدون ذکر نام مترجم و یا منبع ( سایت ققنوسان یا این وبلاگ) چاپ کرده است.(تصویر) (آرشیو سایت روزنامه اعتماد در لحظه نوشتن این مطلب غیر قابل دسترسی است.)

دوستانم در روزنامه اعتماد که مطلب را با جرح و تعدیل فراوان منتشر کرده‌اند، گویا فراموش کرده اند حتی شماره تعدادی از پاورقی هایی که من گذاشته بودم را پاک کنند. ضمن اینکه نام فامیلی جدید و طولانی به استورم داده اند.

در وب سایت ققنوسان، ما (یعنی ان.جی.او ققتوسان) توضیح داده ایم که: "در صورت نام بردن منبع استفاده از مطالب براي ساير سايت‌ها و منابع دیگر مجاز مي‌باشد. " (صفحه درباره ما)

در وبلاگ خودم هم در پائین تمام صفحات به creativecommons.org ورژن 2.0 لینک داده ام که یکی از موارد آن عدم اجازه استفاده ی اقتصادی از مطالب است. ضمن اینکه قویا از خواندگان گرامی خواسته بودم که : "لطفا اگر خواستید این مطلب را در جایی استفاده کنید اطلاع دهید." ( پاراگراف دوم مطلب)

یک هفته از پی بردن به ماجرا گذشت و من بنا به دلایل فراوانی مثلا محجور بودن بلاگم از خیر نوشتن در این مورد گذشته بودم. گو اینکه قبلا هم مطالبی از من در وبلاگ هایی دیگر گذاشته شده بود و من هیچ وقت جسارتی به صاحبان آن بلاگها نکرده بودم اما این بار قضیه فرق دارد و مورد نه یک وبلاگ دیگر بلکه یک روزنامه رسمی است.

عین متن بالا را برای روزنامه اعتماد هم می فرستم و تنها خواهشم از آنها این است در در یک کادر کوچک در گوشه ی یکی از صفحاتشان مثلا بنویسند که: " با پوزش، فلان مطلب که در تاریخ فلان چاپ شده بود منبعش فلان سایت بود که فراموش شده بود." (کاملا بدیهی هست که امیدی ندارم به این موضوع)

دوستان خوبم در سایت ققنوسان هم مطلب کوتاهی در این مورد نوشته اند.

پی نوشت: هر چقدر سایت روزنامه اعتماد را زیر و رو می کنم ایمیلی برای ارتباط با آنها پیدا نمی کنم، شما پیدا می کنید؟

لینک های مرتبط:

دزدی حقیرانه‌ی همشهری جوان

از ماست که بر ماست

به این می‌گویند «دزدی». یعنی نمی‌دانید؟

ثبت در  OYAX Add to Balatarin Add to your del.icio.us Tweet about this Send to facebook Send to friendfeed

نوشته شده در تاریخ پنجشنبه، 8 دسامبر 2006