« | HOME | ر و ز م ر گ ی ه ن ر ی »

سه‌شنبه، 6 اکتبر 2004

کفشدوزک های چاق و چله

گلدان کوچکم شته گرفته بود از بیابان چند کفشدوزک آوردم که شته ها را بخورد. چند روز طول کشید، کفشدوزک ها همه شته ها را خوردند و من برای این که کفشدوزک ها از گرسنگی نمیرند مجبور بودم از آن روز به بعد برای آن ها شته بیاورم ،کفشدوزک ها شته ها را می خوردند و شته ها گلدان های عزیز من را!
حالا من یک گلدان پژمرده دارم و یک عالمه شته و چند کفشدوزک چاق و چله و برای این که کفشدوزک ها نمیرند مجبورم چند گلدان دیگر بخرم...
آدم اینجوری مجموعه داستان دو جلدی داستان های کوتاه طنز

ثبت در  OYAX Add to Balatarin Add to your del.icio.us Tweet about this Send to facebook Send to friendfeed

نوشته شده در تاریخ سه‌شنبه، 6 اکتبر 2004