« محکوميت!! | HOME | روحهای تنها! »
دوشنبه، 7 ژانویه 2003
مرگ بلوط
يه جورايی اين روزا حالم خوب نيست دليلش رو هم اصلا نمی دونم ، با اينکه اصلا اهل شعر و اين جور چيزا نيستم ولی نمی دونم چرا دوست دارم اين شعر از محمد علی شیرازی که داريوش خواجه نوری تو آلبوم کلبه خونده حتما براتون بنويسم .
گذار آز بر انديشه افتاد
بلوط با شکوه از ريشه افتاد
پناه آشيانهای فراوان
مثال لاشه ای بر بيشه افتاد
شقاوت سفره ای گسترده خونين
بر آن خوان جوجه های مرده را چيد
چکاوک نوحه ای سر داد غمگين
نظر به آشيان گم کرده ناليد
نحال نورسی با خاک می گفت
زمين را تسليت بايد بگوييم
در اين دنيای حرص و زرپرستی
همان بهتر که از اول نروييم
نوشته شده در تاریخ دوشنبه، 7 ژانویه 2003