« در ب در شدم! | HOME | nel coure lei »
شنبه،11 مه 2003
کلاه کلمنتیس
در فوریه 1948 رهبرکمونیست کلمنت گوتوالد در پراگ بر مهتابی قصری به سبک باروک قدم گذاشت تا برای صدها هزار نفر انسانی که در میدان شهر ازدحام کرده بودند سخن بگوید.لحضات سرنوشت سازی که فقط یکی دو بار در هر هزار سال پیش می آید.
گو توالد را رفقا دوره کرده بودند و کلمنتیس در کنارش ایستاده بود.دانه های برف در هوای سرد می چرخیدند و گوتوالد سرش برهنه بود کلمنتیس که نگران سرما خوردن او بود کلاه لبه خز خود را از سر برداشت و بر سر گوتوالد گذاشت.
عکس گوتوالد در حالی که از مهتابی با ملت سخن می گوید و کلاه خزی بر سر دارد و رفقا دوره اش کرده اند هزاران بار توسط دم و دستگاه دولتی چاپ شد تاریخ چکسلواکی کمونیست بر آن مهتابی زاده شد. به زودی هر بچه ای در سراسر کشور با آن عکس تاریخی آشنا شد از راه کتابهای مدرسه دیوارکوبها و نمایشگا ه ها چهار سال بعد کلمنتیس به خیانت متهم شد و
دارش آویختند اداره ارشاد ملی بی درنگ نام او را از تاریخ محو کردو البته چهره اش را از تمام عکس ها تراشیدند از آن تاریخ تا کنون گوتوالد تنها بر مهتابی ایستاده است و آنجا که زمانی کلمنتیس ایستاده بود فقط دیوار لخت قصر دیده می شود. تنها چیزی که از او باقی مانده کلاه اوست که همچنان بر سر گوتوالد قرار دارد.
از کتاب کلاه کلمنتیس نوشته میلان کوندرا
نوشته شده در تاریخ شنبه،11 مه 2003