« سيامک تو هم؟!؟ | HOME | از من يازده ساله ديروزتا بچه هاي يازده ساله امروز »
جمعه، 8 نوامبر 2003
دستهای درازتر از پا!
آقا دیشب دوستم زنگ زد گفت میای بریم تنیس ، منم که یک هفته ای بود بازی نکرده بودم کلی خوشحال شدم و سریع ساکمو بستم و اومدم برم باشگاه دیدم دوستم یا ماشین واستاده دم در ، خلاصه معلوم شد که باشگاه بسته ؛ گفتیم خب عیبی نداره ما که آخره خوره ایم! میریم شهرک ؛ تا اونجا رفتیم دیدم که اینجا یه چیزی اونور تر از بسته هست باشگاهش! حتی دربونشم نبود! که مارو بندازه بیرون! تنها انتخابمون باشگاه فرهنگی !! ورزشی انقلاب بود ، اونجا هم که معلوم الحاله! کی میره برای ورزش! خلاصه هم تو انقلاب هم در راه برگشت عموم مردم ویلاگ پرور رو دیدم که در صفوف منظم و منسجم به عمل سیاسی عبادی " دختر بازی " رو آورده بودن و من و دوستم دست از پا دراز تر به خونه برگشتیم!
اینم از اوضاع جامعه الان ما جایی که ورزش و کتاب گرونه و مخد ر و فحشا ارزون و در دسترس!
نوشته شده در تاریخ جمعه، 8 نوامبر 2003