« oh lord i wanna die | HOME | زندگی یه هویجه! »
یکشنبه، 3 مه 2004
ه ر م ز و ر | ر و ز م ر ه
عجیبه این روزها حوصله هیج کاری رو ندارم هیچی...فقط صد سال تنهایی رو می خونم و نقاشی می کنم ، درس ؟ اصلا ! کلی درسم مونده ولی اصلا طرفشون نرفتم ( باید برم؟ ) راستی چند روز پیش رفتم دفتر گروه چون مطمئن بودم که مشروط شدم نمی رفتم کارنامه رو بگیرم ولی نه مشروط نشده بودم نمی دونم حتما از دعای تو بوده ( نبوده؟) از فردا می رم نمایشگاه کتاب صبح ، ظهر،شب... می دونم دانشگاه منتظرم می مونه
نوشته شده در تاریخ یکشنبه، 3 مه 2004