« c b s | HOME | . »

شنبه،26 سپتامبر 2004

Saleh reloaded

سلام..
باور کنید خیلی برام سخت بود دوباره نوشتن جاتون خالی طعم شیرین زندگی رو برای جند روزی چشیدم؛ مسافرت خیلی خیلی دلچسبی بود اول از همه از هوای فوق الاده ارومیه لذت بردم به آهنگ سکوتش گوش دادم از خلوت بودنش لذت بردم از شب های پر از ستارش لذت بردم البته باید بگم مثل شهریور هر سال تو باغ انگور پدر بزرگم می موندیم نه شهر ... شب های سرد با پتو وپلیور و روزهای گرم با رکابی ... کمتر شهر می اومدم و بیشتر تو باغ می موندم امسال محصول خیلی خوب بود هم بخاطر رسیدن های پدر بزگم هم بخاطر بارش بارون . خودم خوشه ای رو چیدم که به جرات می تونم بگم حدود 1.3 کیلوگرم وزن داشت ،امسال نشد سوغات زیادی برای دوستهام بیارم مخصوصا هندونه زرد که بچه های ققنوسان رو حسابی سال پیش سوپریز کرد. شبها کنار پنجره ی قدیمی چوبی آبی رنگ می نشستم و ستاره ها رو تو دستهام می شموردم... تو این مدت 2 تا نقاشی رنگ و روغن کشیدم بعدا اگه شد عکسشون رو می گیرم می گذارم اینجا و چند تا کتاب خوندم، با یه گربه ناز کوچولو آشنا شدم که متاسفانه اگه بعد از 11-12 روز فوت نمی کرد حتما می آوردمش تهران ، دیگه اینکه طعم واقعی دنر، کباب و آش دوغ رو در هر فرصتی که پیش می اومد می چشیدم...
خلاصه اینکه از تهرانی که آدم رو عبوس و کم حوصله می کنه مدتی دور بودن نعمت بزرگیه... طبیعت همش انرژی مثبت میده به آدم ، اصلا کار کردن خسته ات نمی کنه... خیلی فکر کردم به دوستیهای پوست پیازی به افکار بچه گانه پشت اونها به اینکه از این به بعد راحت تر زندگی کنم ... برای خودم از لحظه لحظه زندگی لذت ببرم...سعی نکم زندگی رو میون بر بزنم بگذارم خود زندگی با دستهای ظریقش منو به جلو ببره و و و ...
می خواستم فولکس واگن غورباقه ای پدر بزرگم رو بیارم تهران ؛ ماشین فوق الاده ایه یه بیتل خوشکل سرمه ای رنگ مدل 1960 ولی بعدش که خوب فکر کردم دیدم نه کار مسخره ای اصلا تو تهران الان ماشین داشتن و ماشین اضافه کردن معقولانه نیست... فقط کاش تا سال دیگه نفروشنش .
قبل از اینکه از کتابهایی که خوندم بگم دوست دارم راجع دانستنیها بگم ، بعد از مدتی که از اومدن دوباره دانستنیها به روی دکه ها می گذشت امروز شماره شهریورش رو خریدم. نوستالژی لذت بخشی به گذشته بود به موقعی که با خالم که الان خانم دکتری شده و برو بیایی داره برای خودش می نشستیم از اول تا آخر مجله رو می خوندیم. قسمت محبوب من بخش مربوط به مسائل ماور الطبیعت بود ولی خب الان ؛ نه دیگه دانستنیها اون جذابیت سابق رو برام نداره شاید بیشتر نوجوانانه باشه نمی دونم. دهه 60 دهه ساده و قشنگی بود اینهمه حجوم اطلاعات نبود ، یادمه با کیهان بچه ها و بعد تر ها با سروش نوجوانان و اطلاعات ضمیمه و انتظار برای ساعت 5 و اون تیتاژ به یاد موندنی برنامه بچه ها خودمو سرگرم می کردم موقع جنگ هم بدوبدو با خالم می اومدیم بالا تا اوشین تماشا کنیم در حالی که موشکهای رنگی رو می شد تو آسمون شمورد..
الان اونقد روزنامه ، مجله ، ویلاگ ، سایت و کتاب و هزارتا سریال دیگه هست که دوست دارم ببینم و بخونم که نمی شه ... کتابها تو قفسه منو نگاه میکنن رونامه ها رو مجلات زیر تختم خاک می خورن و...
چقدر فک زدم از کتابها بگم تمومش می کنم :
-هنر برای موعود از دکتر علی شریعتی
چی می تونم از کتابهای دکتر شریعتی بگم که زندگیش شیوا ترین توضیح برای کتابهاشه.
-راهنمای نقاشی از خوان رامون تریادو/ نشر ساقی / 78
یه کتاب فوق الاده برای شناخت نقاشی ، نقاشی دیدن و نقاشی فهمیدن و البته سبک شناسی
-فوائد گیاه خواری از صادق هدایت / نشر آذر مهر / 82
به جرات می تونم بگم از مزخرفترین کتابهایی بود که تا به حال خوندم مخصوصا برای منی که گوشت خوارم! تمام مدت خوندنش تصویر یه شیشلیک ناز تو ذهنم می اومد، هدایت کاملا یک طرفه به موضوع پرداخته و هیچ فرض د ومی رو هم در طول کتاب قبول نداشت.
-ضیافت " درس عشق از زبان افلاطون " / انتشارات جامی / 81
برای بار دوم ضیافت رو خوندم و فکر کنم تنها کتابی باشه که برای بار سوم هم بخونمش. الان فقط یک کلمه می تونم راجع بهش بگم : شاهکار
-زن مادر : نگاهی متفاوت به مسئله زن از دکتر رویا منجم / نشر مس / 81
یه کتاب که حتما باید خوندش ، یه کتاب راجع به خانمها کتابی که خیلی از زاویه ها به موضوع نگاه کرده . با بعضی از دیدگاههاش موافقم و با بعضی نه ولی حتما باید بخونیمش که تو نگرشمون به زن که یه نگاه مردونس تجدید نظر کنیم طرز فکری که تو همه جامعه هست هم تو دخترها هم تو پسرها.
-چه گوارا زنده است. مجوعه مقالاتی از چه، بن بلا، آکپو، لارویی و بوشه / نشر کتاب امروز / 82
تنها چیزی که می تونم راجع به چه بگم اینه که اون اونطور که می خواست زندگی کرد و کشته شد.
-دود اثر جک لندن / حیدری / 74
یه رمان جذاب دیگه با موضوع مورد علاقه لندن( از نویسنده های محبوبم ) آلاسکا و سگها
و البته شماره های 12 و 13 از مجله خوندنی هفت و شماره 58 گلستانه و شماره 9 ماهنامه جشن کتاب . یه توضیحی راجع به جش کتاب بدم اونم اینکه من تا 1 ماه پیش این مجله اصلا نمی شناختم ماجرا اینجوریه که بعد از جوندن جهالت میلان کوندرا از انتشارات کاروان صفحه آخر رو برگه درخواست کتاب و درخواست بروشور انتشارات بود رو پر کردم و فرستادم مدتی بعد این مجله جذاب برام اومد . اگه از خوانندگان آثار پائولو کوئلیو باشد حتما انتشارات کاروان رو می شناسید.

ثبت در  OYAX Add to Balatarin Add to your del.icio.us Tweet about this Send to facebook Send to friendfeed

نوشته شده در تاریخ شنبه،26 سپتامبر 2004