« داستان کوتاه | HOME | ¤ علت عدم موفقيت فرانسه »

یکشنبه،16 دسامبر 2002

نوبهار است در آن کوش

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گُل بدمد باز تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین می دهدت پند ولـــــی
وعظت آنگاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالـی دگرســـت
حيف باشد که زکار همه غافل باشی
نقد عــمرت ببرد غصه دنيا به گــــــــــزاف
گر شـب و روز درين قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بيم زماتابر دوست
رفتن آسـان بُود ار واقــف منزل باشی

حافظا گر مدد از بخـــت بلـــدت باشد
صيد آن شاهد مطبوع شمايل باشی

ثبت در  OYAX Add to Balatarin Add to your del.icio.us Tweet about this Send to facebook Send to friendfeed

نوشته شده در تاریخ یکشنبه،16 دسامبر 2002