« بد ، بدتر؟ | HOME | امتحان معنی شعر! با مخلفات اضافه! »

جمعه، 8 مارس 2003

خاطرات روز جیب خالی!

ساعت 8:30 صبح
با صدای وق وق تلفن از خواب بیدار شدم دوباره زنگ زده بود تا برای دو هزار تومن هر چی دری وری بلده نثار جد وآباد من بکنه ! باید ببینم این تلفن های دیجیتالی منشی دار چنده؟
ساعت 2:45 ظهر
صبح موقع رفتن به اداره راننده تاکسی کلی آه و ناله کرد و گفت چون قیمت نوشابه هر بطری 5 تومن گرون شده راننده های خط تصمیم گرفتن که نرخ مسیر رو دو برابر کنن بنابراین مجبور شدم از اداره تا خون رو پیاده برگردم تو راه از چند تا نمایشگاه پرسیدم که قیمت این بنزها که پلیسا سوار میشن چنده؟
ساعت 5:25 بعد از ظهر
صابخونه سه ساعت دم درخونه وایستاد و فحش داد وقتی خسته شد و رفت یه نامه انداخت تو خونه که دو هفته فرصت دارم یا پول سه ماه اجاره عقب افتاده را ببرم دم خونه شون یا به فکر یه خونه جدید باشم. توی این مدت که اون جلوی خونه کشیک می داد حوصله ام سر رفت از تو نیازمندی های روزنامه زنگ زدم به چند تا بنگاه تا بپرسم قیمت یه خونه ویلایی با استخر و سونا در بهترین جای شمال شهر چنده؟
ساعت9:30 شب
بعد از ظهر با بچه ها رفتیم دو تا کوچه بالاتر گل کوچیک تیغی باختیم و مجبور شدم برای گرو ساعت و کاپشنم رو بگذارم تیم خیلی بد بازی می کنه باید یه نفر آشنا پیدا کنم تا ببینم قیمت این یارو دل بوسکه چنده؟

به نقل از شماره 405 روزنامه جهان فوتبال 5 شنبه 15 اسفند

ثبت در  OYAX Add to Balatarin Add to your del.icio.us Tweet about this Send to facebook Send to friendfeed

نوشته شده در تاریخ جمعه، 8 مارس 2003