« Love is all | HOME | Forever man »
یکشنبه،21 ژوئیه 2003
آزادی ۲
به میله های زندان نگاه کرد، یه بار دیگه شمردشون 24 تا ؛ خودشم باورش نمی شد که 36 سال گذشته باشه و تمام این 36 سال به فردا فکر می کرد به روز آزادی ، ولی حالا که فقط یه شب تا فردا فاصله داشت ، می ترسید از مردم می ترسید از پشت دیوار می ترسید .
دراز کشید تیغ رو مچ دستش گذاشت و کمی فشار داد ، احساس خوبی داشت ؛ آزادی . نگاهش به میله ها افتاد خواست برای آخرین بار اونها رو بشماره 14، 15 ، 16.
صالح
![ثبت در OYAX](http://www.salehoffline.com/archives/images/oyax.gif)
![Add to Balatarin](http://www.salehoffline.com/archives/images/balatarin.png)
![Add to your del.icio.us](http://www.salehoffline.com/archives/images/delicious.gif)
![Tweet about this](http://www.salehoffline.com/archives/images/twitter-24.gif)
![Send to facebook](http://www.salehoffline.com/archives/images/facebook-24.gif)
![Send to friendfeed](http://www.salehoffline.com/archives/images/ff-small.jpg)
نوشته شده در تاریخ یکشنبه،21 ژوئیه 2003
نظرات
ارسال دیدگاه