« وبلاگهای پاسخگو | HOME | ماموريت غير ممکن »
سهشنبه،12 نوامبر 2003
آی زانوم!
چشمتون روز بد نبينه امروز تو دانشگاه وقتی داشتم با دوستم صحبت می کردم اومدم که از جوب بپرم تو همون لحظه يه راننده تاکسی احمق هم از روبرو می خواست تشريف بياره اينوره جوب!! هيچی ديگه من بد بخت در مقابل چشمهای ۳۰-۴۰ دختر که صف کشيده بودن برای سرويس تا زانو افتادم تو جوب و هنوزم که هنوزه پام داره از درد ميلنگه! اونهايی که منو از نزديک می شناسن می دونن که زانوی چپم پاشنه آشيلمه وهمينچوريش درد ميکنه چه برسه به اينکه محکم کوبيده بشه تو جدول!
لطفا همدردی کنيد و نخنديد!
نوشته شده در تاریخ سهشنبه،12 نوامبر 2003